Web Analytics Made Easy - Statcounter

ایران اکونومیست - به گزارش ایران اکونومیست؛ ساعت ۳ عصر روز چهارشنبه ۲۵ مهر، بازپرس ویژه قتل پایتخت و تیم تحقیق پلیس آگاهی تهران در جریان قتل یک زن و مرد سالخورده و دو دختر ۱۷ و ۱۹ ساله در خانه‌ای واقع در خیابان نبرد جنوبی قرار گرفتند. با حضور مأموران در محل مشخص شد عامل جنایت پدر ۴۷ ساله خانواده است که پس از بیهوش کردن پدرزن و مادرزن و دو دخترش، آن‌ها را با چاقو به قتل رسانده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این مرد که در صحنه جنایت حاضر بود با صراحت به قتل‌ها اعتراف کرد و دستگیر شد. متهم هم‌اکنون برای تحقیقات در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار دارد.

 

بهرام برادر زن سیروس  متهم به قتل در خصوص این حادثه گفت: «بهرام» با صدایی گرفته و بغض آلود اتفاقات هفته گذشته را مرور می‌کند و افسوس می‌خورد که چرا اجازه داده بود پدر و مادرش میهمان خانه شوهرخواهر سابقش شوند.  
وی گفت: «این اتفاق شوک وحشتناکی برای خانواده ما بود. خواهر بزرگم از شنیدن این اتفاق سکته کرده و در بیمارستان بستری است و خواهرم که همسر سابق قاتل بود، بهت زده نه حرف می‌زند و نه توانایی انجام کاری دارد. فقط در گوشه‌ای نشسته و ضجه می‌زند. دیدن وضعیت او کم از داغی که به ما رسیده، نیست...»
 
وی با اشاره به اتفاقات چند شب قبل ادامه داد: «خواهرم یک هفته قبل به خاطر دعوا و زد و خورد با سیروس خانه را ترک کرده بود و برای اینکه مانند همیشه «سیروس» نتواند او را از خانه پدری‌ام به زور ببرد از من کمک خواست. من هم او را به خانه خودم بردم. حتی گفتم گوشی‌اش را خاموش کند تا پیامک‌های سیروس را نبیند.
 
شامگاه سه‌شنبه یعنی یک شب قبل از این اتفاق، «سیروس»، به پدر و مادرم زنگ زده بود و از آن‌ها خواسته بود به خانه او بروند تا چند روزی که او می‌خواست برای فروش خانه‌اش به شمال برود مواظب دختر‌ها باشند. وقتی من باخبر شدم به مادرم اصرار کردم بچه‌ها را پیش خودشان بیاورند و آنجا نروند.
 
اما ظاهراً «سولماز» خیلی اصرار کرده بود و مادرم نتوانسته بود به او جواب منفی بدهد. «سیروس»، در خانه‌اش دیکتاتوری داشت و هیچ کس حتی دخترانش نمی‌توانستند با او حرف بزنند و اینکه گفته پدر و مادرم در زندگی‌اش دخالت می‌کردند دروغ محض است.»
 
بهرام افزود: «خواهرم چهار سال قبل از «سیروس» جدا شده بود، اما چون او مدعی شده بود که هیچ کس به جز او نمی‌تواند بالای سر دخترهایش باشد او را مجبور کرده بود با آن‌ها زندگی کند.
 
در این سال‌ها چند باری دعوایشان شد و «سیروس» با جار و جنجال و با واسطه قرار دادن دخترهایش، او را به خانه برگردانده بود. اما دفعه آخر خواهرم دیگر نمی‌خواست برگردد. آن شب با اینکه از او خواسته بودم تلفنش را خاموش کند، اما دلش طاقت نمی‌آورد و نگران بچه‌ها بود. اما هر بار که گوشی روشن می‌شد پیامک‌های مختلفی از سیروس می‌آمد که هم تهدید کرده بود و هم التماس. خواهرم حرفی به من نمی‌زد و خودخوری می‌کرد.
 
وقتی دیدم پدر و مادرم به تلفن جواب نمی‌دهند فکر کردم آن‌ها را با خودش به شمال برده، اما صبح چهارشنبه خواهرم گفت: «سیروس» شب قبل با تلفن پدرمان برای او پیامی تهدید‌آمیز با این مضمون فرستاده بود؛ «پدر و مادرت پیش ما هستند، اگر نیایی فردا قیافه‌ات دیدنی است...». وقتی این پیام را دیدم مطمئن شدم اتفاقی افتاده است. همان موقع با برادر «سیروس» تماس گرفتم. قرار شد او از برادرش خبر بگیرد و به ما زنگ بزند، اما چند ساعت بعد او هم دیگر تلفنش را جواب نداد.
 
ساعت ۹ شب دیگر نتوانستم بی‌خبر بمانم و با خواهرم به خانه «سیروس» رفتیم. خواهرم در حیاط را باز کرد. از آنجا که برق اتاق روشن بود، اما هیچ صدایی از داخل خانه نمی‌آمد، به او پیشنهاد کردم با کلانتری تماس بگیریم. اما مأمور پلیس که آمد از ما خواست همراهش به کلانتری برویم. آنجا بود که فهمیدیم چه بلایی سرمان آمده است و «سیروس»؛ پدر و مادرم و دو دخترش را به طرز فجیعی به قتل رسانده است. برادرانش می‌گفتند از ساعت یک و نیم تا سه جلوی خانه در می‌زدند، اما «سیروس» در را رویشان بازنکرده. دست آخر وقتی او سماجت آن‌ها را می‌بیند در خانه را باز می‌کند و اجساد را نشان‌شان می‌دهد.»
 
وی در ادامه گفت: «سیروس بوکسور حرفه‌ای نبود. او مربی بدنسازی بود و چند سال قبل با برادرش باشگاهی اجاره‌ای را اداره می‌کردند. چند سال اخیر سرمایه‌اش را در کار خرید و فروش موتورسیکلت و ماشین و گاهی هم خانه انداخته بود. نه اعتیاد داشت و نه مشروب خور بود، اما عصبی و پرخاشگر بود. دلم برای خواهرزاده هایم می‌سوزد که حسرت رفتن به رستوران، سینما و یک تفریح دلخوش‌کننده به دلشان ماند و ناکام از این دنیا رفتند. با سیروس قبل از جدایی خواهرم رفت و آمد داشتیم او واقعاً میهمان نواز بود، اما افسوس... «سیروس» خانواده خیلی محترمی دارد با آن‌ها هم خوب نبود و مدام با خواهر و برادرهایش دعوا می‌کرد و بیشتر اوقات با همه قهر بود.»

منبع: ایران اکونومیست

کلیدواژه: قتل عام بوکسور

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۱۱۶۱۸۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چطور برای افغان‌ها کار هست، برای ایرانی‌ها کار نیست؟!

سید رضا اکرمی عضو جامعه روحانیت مبارز تاکید می‌کند نباید از دولت توقع گره گشایی داشته باشیم. او همچنین معتقد است، تک‌تک اعضای خانواده باید به فکر کسب درآمد باشند.

به گزارش رویداد۲۴، بخش‌هایی از گفت وگوی اکرمی را در ادامه می‌خوانید:

همه می‌دانیم که گرانی وجود دارد و مردم مشکلات زیادی برای تامین هزینه‌های‌شان دارند. به همین دلیل در خانه و خانواده همه افراد باید کار کنند تا همه‌شان درآمدزا باشند. یعنی یک نفر نمی‌تواند مخارج خانواده را اداره کند.

مساله مشکل‌ساز دیگر این است که امروز بَرج‌مان از خرج‌مان بیشتر است. خرج‌مان فقط صبحانه، نهار، شام، لباس و مسکن است. اما برج‌مان زیاد است که شامل موبایل، سفر و… می‌شود. چون معیارها و شرایط زندگی تغییر کرده است، مرد خانواده به تنهایی نمی‌تواند یک خانواده را اداره کند. اگر همه افراد خانواده به اندازه خودشان تلاش کنند، قطعاً می‌توانند خانه را اداره کنند.

اینکه می‌گویند، کار نیست را قبول ندارم. کار را که از آسمان یا خارج نمی‌آورند و باید ایجاد کرد. هر کس که غیرت کاری دارد، امروز برای او کار هست. بیش از ۵ ملیون افغانی در این مملکت کار ساختمانی، کار سنگ‌بری، کار سرای‌داری می‌کنند؟ چطور برای افغان‌ها کار هست، برای خودمان ایرانی کار نیست؟ کار هست و ما باید دنبالش برویم.

ما از قدیم‌الایام مربایی را که می‌خوریم، بسته‌بندی و آماده نمی‌خریدیم. خانم‌های خانه دوزندگی بلدند، خیاطی بلدند، آرایشگاهی بلدند و اوقات فراوان هم دارد. پس اگر بتواند وقتش را خوب تنظیم کند، می‌تواند در کنار بچه‌داری به کارهای دیگر هم برسد. خانم من هم ۷ بچه را بزرگ کرده است. هم درس داده و هم سخنرانی کرده و هم کار می‌کند.

اینکه می‌گویند مستاجرین گرفتار هستند، باید همه ایران را در نظر بگیرید و فقط تهران را نبینید. همچنین سه‌چهارم مردم تهران خانه دارند و یک چهارم مستاجراند. پس برای یک چهارم قیصریه را آتش نزنید.

درباره اینکه همه از دولت توقع دارند، می‌گویم دولت مسئول همه چیز نیست. اولا هر کسی مسئول کار خودش است و حق ندارد همه کارها را گردن دولت بیاندازد. دولت باید حمایت و نظارت کند. بنا نیست همه کارها را به دوش دولت بگذاریم و از او بخواهیم، سیر و پیاز ما را تهیه کند. ما در اقتصاد هم بخش خصوصی داریم و هم تعاونی داریم و آخرین بخش دولت است.

اینکه می‌گویند، رفت و آمد در تهران مشکل است، دلیلی برای کار نکردن نیست. بنا نیست همه برای شاغل بودن از خانه بیرون بیایند. الان بسیاری از کارها هستند که در درون خانه می‌توان انجام داد. در واقع حمل و نقل دوساعته و سه‌ساعته روزانه برای موارد خاص است.

دیگر خبرها

  • گرفتاری خانواده ۱۱ نفره در ارتفاعات اکوزداغی هریس/ طبیعت گردان مراقب باشند
  • نجات خانواده ۱۱ نفره گرفتار در ارتفاعات اکوزداغی هریس
  • گرفتاری خانواده ۱۱ نفره در ارتفاعات اکوزداغی هریس
  • نجات خانواده ۱۱ نفره گرفتار در کوه پس از ۵ ساعت جستجو
  • سیل خروشان در سرخه مرند / گرفتاری خانواده ۱۱ نفره در ارتفاعات اکوزداغی هریس + فیلم
  • خانواده‌ ۱۱ نفره گرفتار در کوه «اکوز داغی» مهمان هلال‌احمر شدند
  • خانواده‌ای ۱۱ نفره گرفتار در کوه اکوز داغی مهمان هلال‌احمر شدند
  • نجات خانواده ۱۱ نفره گرفتار در کوه «اکوز داغی» شهرستان هریس
  • انتقادات عجیب روحانی معروف از سبک زندگی مردم | همه‌تان باید کار کنید | حق ندارید همه چیز را گردن دولت بیاندازید!
  • چطور برای افغان‌ها کار هست، برای ایرانی‌ها کار نیست؟!